دل ديدني هاي شهر
سرب و سراب(۱۵۲)
من دنیا را چون سایه دیدم که او را دنبال کنی، از تو مي گريزد؛ ولي اگر از او بگريزي، تو را دنبال مي كند.
من نوعي همزيستي مسالمت آميز ديدم بين آدم هاي بي آزار و حيوانات وفادار. با خود انديشيدم چرا برخي آدميان نمي توانند در جوار همنوع خود چنين آرامشي را بيابند؟
من کورش بزرگ را نه آرام بر بستر آژمانی که ناکام بر خاکستر نگرانی ديدم كه ایران را می نگریست و ایمان را می گریست!
من امروزه دیواز بزرگ چین را بر پیرامون آن سرزمین دیدم. مدیران آن کشور، آزاداندیشان را سركوب دگرانديشان را مرعوب كرده اند، اما در عرصه اقتصاد توانسته اند براي يك و نيم ميليارد دهان باز ، لقمه هاي كارساز فراهم آورند.
من در سرزمين مالزي برج هاي دوقلو را نماد عمران و نمود رشد شتابان ديدم كه در ظزف ۲۲ سال بر بستر توانمندي هاي مديران آن كشور از دل خاك سر بر افلاك برآورده اند. مديران شايسته در اين مدت كشور را آباد و مردم را آزاد كرده اند.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.